به یاد بچگی
29 آذر 1396 توسط سپيده راز
سلام اقا
سلام اقای خوبی
خورشید من کی میرسی
جمعه شبی غروبی
بابا بزرگ میگه بیای
تویی که غرق نوری یه لحظه حس نمیکنم
حتی یه لحظه دوری
اقا سلام سلام اقا
سلام اقای خوبی
بابا براتون جمعه ها
یه نذره خوبی داره
همیشه فانوس میبر ه تو کوچه ها میزاره
اسم پر از مهر تو رو که میشنوه یه موقع
گوشه ی چشم های مامان همیشه اشک شوقه
.
.
یه عالمه پیرو جوون چشم به راهت نشستن
یه دنیا عاشق همشون منتظر تو هستن
چشم و چراغ ما بیا
حل کن تو مشکلا رو
خورشید من بیا بیا
روشن کنیم شبا رو
روشن کنیم شبا رو
اقا سلام سلام اقا سلام اقای خوبی
اقا سلام سلام اقا سلام اقای خوبی
اقا سلام سلام اقا سلام اقای خوبی