ایستاده های مهدوی

  • خانه 

نشانه های ظهور منجی

علائم نهایی پیش از ظهور امامان زمان (عج) چیست؟

 

پاسخ
 

 

علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:

الف: علائم حتمی و قطعی؛

ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.

علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:

1. خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند. [1]

 2. خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند. [2]

3. خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است. [3]

 4. قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد.  در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.

. صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.

آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند. [5]

6. خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است [6]   ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.

دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه ”لد“ در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد. [7]

 

سن از دواج از دید گاه مقام معظم رهبری

29 آذر 1396 توسط سپيده راز

همان طور كه مى دانيد ازدواج يكى از مهمترين مراحل زندگى هر انسانى است و موفقيت يا شكست در آن سرنوشت ساز خواهد بود . آرامش و سعادت انسان در سايه ازدواجِ صحيح است و ما بايد تمام تلاشمان اين باشد كه شرايط يك ازدواج صحيح را براى خودمان فراهم كنيم . يكى از عوامل مهم در ازدواج هم سن ازدواج است . زود و يا دير ازدواج كردن معمولاً عواقبى را به همراه دارد . به طور كلى براى ازدواج دختر يا پسر نمى‌توان سن خاصى را مطرح كرد چرا كه زمان ازدواج هر فردى بر اساس شرائط مختلف شخصى ، فرهنگى ، اجتماعى ، خانوادگى شغلى و مالى وى متفاوت است . ازدواج يك زمان صد در صد معين شده و ثابت براى همه انسان‌ها ندارد . در دو محور سوال شما را جواب مى دهيم . محور اول : مورد سن ازدواج توجه به دو نكته لازم است : . 1 اگر دختر يا پسرى به واسطه ازدواج نكردن به گناه آلوده شود ( گناهانى مثل چشم‌چرانى ، خودارضايى و . . . ) به فتواى تمام مراجع تقليد ازدواج بر او واجب مى‌شود و اگر ازدواج نكند مرتكب گناه شده است . اگر هم شرايط ازدواج را ندارد يابد تمام تلاشش را انجام دهد تا اين شرايط فراهم شود . . 2 به طور كلى در دستورات دينى‌مان ازدواج در سن جوانى توصيه شده است . يعنى اگر فرد شرايط ازدواج را دارد و به بلوغ فكرى و اجتماعى رسيده ، حتى اگر به گناه هم آلوده نمى‌شود ، باز هم خوب است ازدواج كند و از اثرات خوب آن ( مثل برخوردارى از آرامش روانى ) بهره مند شود . پيامبر اكرم ( ص ) مى فرمايند : « هر كس در ابتداى سنين جوانى ازدواج كند ، شيطان فرياد مى‌كند اى واى ! دو سوم دين خود را از شر من حفظ كرد . . . » مستدرك وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص . 149 محور دوم : نقش بلوغ در ازدواج براى آن كه فرد بفهمد آمادگى ازدواج را دارد يا نه و آيا زمان ازدواج او فرا رسيده است همانطور كه بيان شد قبل از هر چيز به اين نكته بايد توجه كند كه به فتواى همه مراجع ، اگر انسان به دليل نداشتن همسر به گناه بيفتد بر او واجب است ازدواج كند و اين امر مى‌تواند براى بسيارى از جوانان نشان دهنده اين باشد كه آيا زمان ازدواج او فرا رسيده است يا نه ؟ گذشته از اين ، براى ازدواج لازم است انسان از جهات گوناگون از بلوغ و پختگى برخوردار باشد : بلوغ جسمى و جنسى : شكى نيست كه ظهور بلوغ جسمى و جنسى در افرادى كه قصد تشكيل زندگى مشترك را دارند ، بسيار مهم است زيرا در آنها توانايى فعاليت هاى جنسى را به وجود مى آورد كه سرآغازى براى زندگى بزرگسالى محسوب مى گردد . هنجار بلوغ جنسى براى اكثر دختران ميان 9 تا 14 سالگى است ، در صورتى كه براى اكثر پسران ميان 11 تا 15 سالگى است . بلوغ اجتماعى : برخى از خصوصيات مهم يك جوان كه از نظر اجتماعى رشد يافته محسوب گردد ، عبارتند از : . 1 خودكفا و مستقل باشد و توانايى هدايت اعمالش را داشته باشد . . 2 مسئوليت پذير باشد و از زير بار مسئوليت شانه خالى نكند . . 3 ميانه رو و معتدل باشد . . 4 آينده نگر ، اميدوار و خوش بين بوده و هرگز در برابر ناملايمات و شكست ها روحيه خود را نبازد . . 5 هدف هاى دراز مدت و جهت دار دارد و . . . . بلوغ عاطفى : فردى كه مى خواهد ازدواج كند بايد به اين فهم و درك برسد كه عواطف كودكانه و حساسيت هاى بيجا را از خود دور كرده و زبان عاطفى معقولى را انتخاب كند . همچنين بايد بياموزد كه در مقابل مسايل مختلف ، واكنش يا عكس العملى معقول را جانشين واكنش هاى هيجانى كند . بلوغ اخلاقى : در دوران بلوغ رشد اخلاقى ، مواضع رفتارى نوجوان ( جوان ) تا حد زيادى صادقانه و دور از ريا و تظاهر است كه بيدارى فطرت و وجدان به همراه بيدارى مذهبى در اين زمينه نقش اساسى دارد . رفتارش در اجتماع بر خلاف آنچه در خانواده مى بينيم كنترل شده و با وقار است . سعى دارد قول و قرارش منظم و پيوسته باشد . قيد و شرط و قواعد منطقى بزرگتران را مى پذيرد و عمل مى كند . بلوغ ذهنى : جوان در اين شرايط بايد مستدل باشد . سخنانش از روى دليل و برهان باشد و براى ابراز عقايد خود دليل آورد . بلوغ فرهنگى : در دوران بلوغ ، جوان تشنه معلومات و اطلاعات است ، مى خواهد از همه امور و مسائل سر در آورد و به فلسفه روشن و دقيق زندگى دست يابد . به عنوان مثال ادبى سخن بگويد و يا در دانش هاى گوناگون تبحر يابد ، تا مورد لطف و ستايش دوستان و اطرافيان قرار گيرد . نكته مهمى كه لازم است به آن توجه شود آن است كه برخوردارى از اين شرايط به معناى اين نيست كه فرد در همه اين زمينه‌ها به حد اعلاى كمال رسيده باشد تا بتواند براى ازدواج اقدام كند . آن چه مهم است آن است كه فرد ، ميزانى از اين امور را داشته باشد تا در ادامه زندگى و با تشكيل زندگى مشترك خود را از جهات گوناگون بلوغ اجتماعى ، عاطفى ، اخلاقى ، و ذهنى رشد دهد و به كمال برساند . كتاب هاى معرفى شده را نيز مطالعه فرماييد . 1 - جوانان و انتخاب همسر على اكبر مظاهرى 2 - ازدواج آسان و شيوه همسردارى محمد محمدى اشتهاردى 3 - ازدواج آسمانى على اكبر مظاهرى 4 - ازدواج پايدار كاظمى حقيقى 5 - ازدواج در اسلام مصطفى كاشفى خوانسارى 6 - ازدواج و روابط زن و مرد نجفى يزدى 7 - پيوند دو قلب يا راهنماى ازدواج مهدى پاكزاد 8 - جوانان و ازدواج - زندگى بهتر سيد احمد واحدى 9 - جوانان ، ازدواج و مسايل جنسى روح اللّه خالقى 10 - راهنمايى ازدواج بهزاد رحمتى 11 - همسران برتر ، غلامعلى افروز 12 - انتخاب همسر ، ابراهيم امينى 13 - ازدواج مكتب انسان‌سازى ،

 نظر دهید »

آثار نماز اول وقت

29 آذر 1396 توسط سپيده راز

به عنوان مثال پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.[۱]

همچنین در حدیث داریم به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می‌شود و درهای بهشت باز می‌گردد و دعا مستجاب می‌شود؛ پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.[۲]

در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمودند: «… بهترین ساعت‌های شب و روز، وقت‌های نماز است.» سپس فرمودند: «چون ظهر می‌شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می‌وزند و خداوند به خلق خود نگاه می‌کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود.» آنگاه فرمودند: برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می‌شود.[۳]

امام صادق(ع) همچنین فرمودند:

شیعیان ما را در سه چیز بیازمایید: در اوقات نمازشان، که چگونه بر آنها مواظبت می‏‌کنند؛ در اسرارشان، که چگونه آنها را از دشمنان ما حفظ می‏‌کنند و در اموالشان، که چگونه با آن به برادران خود کمک می‏‌کنند.[۴]

پیامبر خدا(ص) نیز می‌فرمایند: «در دینداری مرد همین بس، که بر گزاردن نمازها بسیار مواظبت کند.»[۵]

 

 نظر دهید »

ما همیشه ایستاده ایم

29 آذر 1396 توسط سپيده راز

 نظر دهید »

خواص انار

29 آذر 1396 توسط سپيده راز

1. پوست و ریشة انار ضدکرم

2.انار معتدل، مقوی، ملین، ادار آور و ضد تشنگی

3.اگر بعد از غذا انار شیرین خورده شود رنگ چهره زیبا و غذا آسان هضم می‌شود.

4 کسانی که لاغر هستند خوردن انار برای آنها مفید است البته نوع شیرین آن

5 انار شیرین برای کسانی که یرقان دارند مفید است، یک ساعت قبل یا بعد از غذا میل شود.

6 انار شیرین سرفه را تسکین می‌دهد و صدا را باز می‌کند (برای کسانی که آواز می‌خوانند)

7انار شیرین خارشهای بدن را تسکین می‌دهد.

8 طبع انار ترش سرد است.

9 مقوی معده و کبد است، البته انار شیرین

10کسانی که زخم معده دارند انار ترش ممنوع است. به طور کلی زیاده‌روی در مصرف انار ترش امکان به وجود آمدن زخم معده را دارد.

11 جهت درمان زخمهای دهان روزی چندبار آب انار ترش را در دهان نگه داشته و مزمزه نمایید.

12 جهت درمان زخم داخل بینی یا گوشت اضافی روی زخمها آب انار ترش را بجوشانید تا غلیظ شود، سپس با عسل مخلوط نمایید و بر روی آنها بمالید.

13 رب انار مقوی بدن و چاق کننده است.

14 رب انار یبوست می‌آورد.

15 خوردن انار غم و اندوه را از بین می‌برد.

16 کسانی که میل به خوردن خاک و چیزی دیگر دارند با خوردن رب انار از بین می‌رود.

17 خانمهای حامله اگر در دوران حاملگی رب انار بخورند ویار آنها از بین می‌رود.

18 برای از بین بردن ترشحات سادة زنانگی از دمکردة گل انار روزی 2 استکان استفاده شود. 5 گرم گل خشک در 200 سی‌سی آب جوش 20 دقیقه دم کرده، بنوشید.

19 برای کسانی که خروج مقعد دارند پوست انار خشک یا تازه را در آب بجوشانند صاف کرده و بعد از هر بار اجابت مزاج در داخل آب نیمگرم یا سرد آن بنشینند. برای کسانی که بواسیر دارند این عمل مفید است.

20 کسانی که کرم دارند حدود سه یا چهار گرم پوست انار را با یک لیوان آب گرم میل نمایند. بهتر است یبوست نداشته باشند اگر چنانچه یبوست دارند یک روز قبل از خوردن پودر پوست انار مسهل یا سوپ‌های ملایم بخورند و 2 ساعت بعد از خوردن پودر پوست انار مقداری سوپ میل شود.

21 کسانی که کم خون هستند یا احساس خستگی زیاد می‌کنند از دم کرده یا جوشاندة برگ انار به عنوان چای استفاده (10 گرم در 250 سی‌سی آب) کنند.

22  دم کردة برگ انار میگرن را برطرف می‌نماید. 5 عصر و آخر شب یک لیوان میل شود. 5 گرم گل انار در یک لیوان آب جوش دم کرده.

23 برای درمان کرم کدو بین 60 تا 90 گرم پوست خشک کردة ریشه با ساقة انار را در 2 لیوان آب به مدت 2 شبانه روز خیس کرده سپس با حرارت ملایم آن را جوشانده تا آب به یک لیوان برسد، سپس صاف نموده در 2 یا 3 نوبت با کمی عسل مخلوط کرده میل شود. بعد از آن بیمار هنگام اجابت مزاج بر روی یک ظرف آب نیم گرم بنشیند تا کاملاً کرم کدو که همانا سر آن می‌باشد دفع گردد زیرا اگر سر آن باقی بماند مجدداً رشد می‌نماید. اما برای از بین بردن کرم کدو داروهای شیمیایی البته زیر نظر پزشک بهتر است. 

24 در موقع خوردن جوشانده پوست انار از خوردن روغن کرچک خودداری شود. زیرا ممکن است ایجاد مسمومیت نماید.

25 جوشاندة پوست انار جهت ترشحات سفید خانم‌ها مفید است.

26 از ترکیب گلهای له شدة انار با روغن کنجد برای سوختگی استفاده می‌شود.

27 طبع انار سرد و تر است.

28 پوست آن سرد و خشک است.

29 انار شیرین طبیعت سرد، معتدل و کمی تر دارد.

30 انار تولید کنندة اخلاط صالح است. همانا دو گونه خلط وجود دارد یکی مفید و دیگر غیر مفید که انار تولید کننده نوع مفید آن است.

31 برای رفع درد سینه یا سرفه خشک سر انار را سوراخ کرده سپس روغن بادام شیرین داخل آن ریخته و روی آتش بگذارند تا روغن جذب شود آن گاه بخورند بسیار خوب است.

32 انار ترش نیروی جنسی را کاهش می‌دهد.

33 عصارة گل انار و گلاب برای ورم چشم مفید است. بصورت ضماد با احتیاط مصرف شود.

34 گل انار با آب بارهنگ برای زخمهای آلات تناسلی آقایان مفید است. گل انار + عرق بید + عرق بیدمشک + عرق کاسنی + بارهنگ سپس زخم را بشویید.

35 به جای گل ما می‌توانیم از پی سفید داخل انار استفاده کنیم. (مورد شماره 34)

36 کسانی که می‌خواهند نوزادی زیبا داشته باشند در دوران حاملگی در فواصل غذا و ظهر و شب انار بخورند.

37 خوردن انار مستی را رفع می‌کند.

38 انار جهت صفرا و تب صفراوی مفید است. قبل از غذا میل شود.

39 بهترین موقع خوردن انار صبح ناشتا با کمی گلپر است.

40 جوشاندة گل انار درمان کنندة پیوره و خون ریزی لثه می باشد.

41 پودر پوست انار برای التیام زخمهای کهنه مفید است.

42 کسانی که مزاج گرم دارند انار ترش برای آنها مفید است.

43 اگر انار با دانه خورده شود از صدا کردن شکم جلوگیری می‌کند.

44 امام صادق (ع) می‌فرمایند: بخورید انار را با پرده‌های وسط آن تا معده را صیقل دهد و هوش را زیاد کند.

45 حضرت علی(ع) می‌فرمایند: به کودکان خود انار دهید تا زودتر به سخن آیند.

46 کسانی که بیماری قند دارند از انار استفاده کنند.

47 اگر آب انار را با شکر و نشاسته و صمغ عربی و روغن بادام بجوشانیم و نیم گرم میل شود باز کنندة ادرار و تقویت کنندة دستگاه ادرار و مثانه است.

48 انار دفع کنندة مضرات دخانیات می‌باشد.

49 اگر انار را با پوست و دانه به طور سالم بپزند و سپس کوبیدة آن را در محل خارش بگذارند خارش را برطرف می‌کند.

50 اشخاصی که دارای طبع سرد و تر هستند بعد از خوردن انار کمی زنجبیل با نبات بخورند.
 
 

 نظر دهید »

احترام پدر و مادر از دید گاه اسلام

29 آذر 1396 توسط سپيده راز

پدر و مادر به عنوان دو انسان فداكار و زحمتكش كه تمام بار مسئولیت های مربوط به تربیت فرزند را بر دوش دارند، در نزد خداوند از جایگاه منحصر به فردی برخوردار هستند به طوری كه در چندین آیه قرآن كریم، بر لزوم اطاعت و تكریم آنها فرمان داده شده است و ذات باری تعالی نام آنان را در ردیف نام خود قرار داده و بر رعایت مقام و منزلت آنها تأكید نموده است. در مقاله حاضر نویسنده ضمن تشریح موضوع احترام، به پاره ای از تأكیدات قرآن درخصوص ضرورت تكریم پاسداشت مقام پدر و مادر اشاره كرده است كه اینك با هم آن را از نظر می گذرانیم.
جایگاه احترام در جامعه و رفتارهای انسانی
احترام در حوزه كنش های ارتباطی از جایگاه خاصی برخوردار است. اصولا انسان های بی احترام نمی توانند اجتماعی را تشكیل دهند. از این رو احترام متقابل به عنوان عنصر و مولفه اصلی در ایجاد جامعه دارای جایگاه و اهمیت خاصی است. باحفظ حریم ها و حرمت هاست كه زمینه تعامل سازنده و مثبت میان دو شخص فراهم می شود. به هر حال دو شخص، شخصیت ها و اندیشه ها و خواسته ها و منافع و نیازهای مستقل و جداگانه ای دارند و گاه این تفاوت ها خود عامل مهمی برای اختلاف و جدایی است. از این رو برخی از اندیشمندان چون استاد مرتضی مطهری بر این باور هستند كه اصل، در میان انسان اختلاف است و تنها با بهره گیری از اصولی انسانی می توان آن را به اتحاد تبدیل كرد.
علامه طباطبایی خاستگاه و ریشه آن را در اصل استخدام می داند و بر این نكته تأكید می ورزد كه استخدام، خود عاملی مهم در ایجاد اختلافات و هم چنین ایجاد و پدیداری جوامع است. به این معنا كه دو شخص با دو شخصیت مستقل و متفاوت با یك دیگر، اختلاف طبیعی دارند ولی از آن جایی كه می كوشند منافع خود را كه به تنهایی قابل دست یابی نیست با استخدام و بهره گیری از دیگری برآورده سازند و لذا با دست كشیدن از برخی خواسته های كوچك تر و ریزتر و كوتاه آمدن از برخی دیگر، اجتماع را تشكیل می دهند تا با بهره گیری و استخدام دیگری به خواسته ها و منافع بزرگ تری دست یابند. البته استخدام و ایجاد اجتماع، پیامدهای نابهنجار و تضادهایی را به همراه دارد كه گاه به تنازع و حتی درگیری های خشونت آمیز می انجامد. از این روست كه قانون برای جلوگیری از افزایش اختلافات و تنازع به وجود آمد.
به هر حال اصول اجتماع بر پایه احترام متقابل و حفظ قانون و رعایت آن نهاده شده است. البته پیش از این كه قانون حضور یابد احترام متقابل است كه پایه های اجتماع را حفظ می كند و جامعه را معنا می بخشد. دو شخص، تنها زمانی نیاز به قانون می یابند كه نتوانند با توجه به اصول انسانی و ظرفیت های عاطفی و اخلاقی با یك دیگر تعامل سازنده داشته باشند و كنار بیایند.
زمانی قانون پا به میدان می گذارد كه عواطف و اصول اخلاقی انسانی نتواند تعامل را در موقعیت خود به درستی حفظ و برقرار كند. از این زمان است كه عقل به شكل قانون حضور می یابد و با اصول خشك و غیرعاطفی و احساسی می كوشد تا تعادلی میان دو سوی درگیری برقرار كند.
بنابراین احترام كه خاستگاهی عاطفی و احساسی دارد عاملی مهم و اساسی در حفظ تعادل اجتماعی و بقای ارتباط میان دو شخص و یا اشخاص و یا گروه های اجتماعی به شمار می آید.
خانواده، اجتماعی متفاوت
مسئله زن و شوهر در تحلیل قرآنی از هر اجتماع دیگری متفاوت است و تحلیل و تبیین دیگری دارد. اصولا نمی توان روابط زن و شوهر را براساس روابط اجتماعی ای سنجید و یا تحلیل كرد كه بیرون از دایره زن و شوهری هستند.
زن و شوهر در تحلیل قرآنی تنها برای استخدام اجتماع، خانواده تشكیل نمی دهند تا اصول اجتماعی آن را همانند دیگر اجتماع فرض كرد و یا اصول اجتماعی بیرون از دایره خانواده را بدان تعمیم و گسترش داد. بررسی این مطلب فرصت دیگری را می طلبد ولی در كوتاه سخن می توان گفت كه خانواده از نظر قرآن تنها نهادی است كه بر پایه عاطفه و احساس شكل می گیرد و مرد در تحلیل قرآنی تنها با زن آرامش و سكونت می یابد و زن بی مرد اصولا قوام نمی یابد و بی بهره گیری از تكیه گاهی به نام شوهر اصولا نمی تواند برپا باشد. از این رو زن برای قوام خویش به مرد نیاز ذاتی دارد و مرد برای دست یابی به آرامش درون، نیاز ذاتی به زن دارد بر این اساس اجتماع زن و شوهر را نمی توان در دایره دیگر اجتماع دید. اصول و معیارهای ایجادی و پایداری آن با دیگر اجتماعات، تفاوت اساسی دارد و تنها وجه مشابهت آن در همان جمع و اجتماع دوتن البته با دو جنسیت مخالف و متفاوت یعنی زن و مرد است.
هر اجتماعی حتی اجتماع زن و شوهر و خانواده (دراین جا شامل فرزندان نیز می شود) براساس اصل احترام متقابل قوام می یابد و پایدار می گردد. از این روست كه احترام در همه حوزه های اجتماعی از خرد تا كلان نقش سازنده و اساسی ایفا می كند.
احترام در آموزه های قرآنی
احترام از واژه های غیرمصرح قرآنی است كه از ریشه حرم و حرمت گرفته شده. حریم چاه به معنای آن محدوده ای است كه نمی توان بدان نزدیك شد و كسی حق تصرف و حفر چاه دیگر در آن محدوده را ندارد.
حرمت شخص به معنای چیزی است كه شخص از آن حمایت و دفاع می كند. احترام براین اساس چنان كه در اصطلاحات عرفی نیز آمده به معنای تعظیم و تكریم و گرامی داشت شخص است كه بی ارتباط با معنای لغوی آن نیست؛ زیرا شخص یا هر چیز دیگری كه محل احترام است، از نظر مردم دارای حرمت و حریمی است كه می بایست آن را حفظ كرده و هتك آن نكرد.
چنان كه گفته شد در قرآن این اصطلاح با لفظ احترام به كار نرفته ولی مفهوم آن به شكل اصطلاحات دیگر و یا بیان مصداقی احترام، تبیین و توصیه شده است. از این رو در آیات قرآنی سخن از حرام به معنای محترم شمردن ماه های خاص (توبه آیه 5)، نفس و جان آدمی (انعام آیه 151) خانه خدا (مائده آیه 97) و نیز تكریم (علق آیه 3 و اسراء آیه 70) و احسان و نیكوكاری (بقره آیه 83 و نساء آیه 36) و توقیر و بزرگداشت (فتح آیه 9) و تعزیز (همان) و تعظیم (حج آیه 30 و 32)، بسیار آمده كه همه این ها همان مفهوم احترام اصطلاحی را به گونه ای بازگو می كند.
قرآن در برخی از موارد با بیان مصادیق، به بازگویی احترام پرداخته و با تبیین موضوعی و مصداقی، مردمان را به عملی كردن احترام توجه داده است. به سخن دیگر احترام را تنها در حوزه گفتاری نگه نداشته و به حوزه عمل و رفتار اجتماعی سوق داده است تا شخص در كنش ها و واكنش های رفتاری، هنجار خاصی را به عنوان احترام مراعات نماید. به عنوان نمونه همان گونه كه از صلوات فرستادن بر پیامبر به زبان و دل به عنوان نوعی احترام و تكریم آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) یاد كرده (احزاب آیه 56 و نور آیه 27) و یا از سلام و تحیت گفتن زبانی سخن گفته است، (نساء آیه 86) از سجده كردن (یوسف آیه 100) اذن و پیش اجازه (احزاب آیه 53 و نور آیه 27) به عنوان نمودهای خارجی و عملی احترام یاد نموده است.
عدم تقدم بر دیگری، بلند نكردن صدا در برابر دیگران و آرام سخن گفتن، از دیگر نمونه های مصداقی احترام است كه قرآن به آن اشاره كرده است.این آیات هرچند كه درباره چگونگی احترام گزاری به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است ولی می توان آن را به دیگر افراد نیز تعمیم داد.
در عرف مردم، روش های دیگری برای احترام وجود دارد كه هریك با توجه به سنت ها و آداب اجتماعی و فرهنگی مردم هر منطقه و یا هرجامعه متفاوت است. بلند شدن و یا دست به سینه بودن و یا بوسیدن پای والدین از نمونه هایی است كه در جوامع مختلف برای احترام گذاشتن استفاده می شود.
انسان، نیازمند احترام
انسان به طور طبیعی احساس نیاز می كند كه مورد توجه و احترام و تكریم قرار گیرد. گرایش ذاتی انسان به این است كه آبرومند و با كرامت و با شخصیت و اعتبار اجتماعی باشد و از سوی مردم تكریم شود و آبروی وی حفظ و حرمت هایش پاس داشته شود. در داستان یوسف و زن عزیز مصر به این نكته به روشنی اشاره شده است. با آن كه عمل خلاف و ناهنجاری از سوی همسر عزیز صورت گرفته اما وی از یوسف(علیه السلام) می خواهد كه به پاسداشت آبرو و حیثیت اجتماعی از بیان داستان و رخداد خودداری كند. (یوسف آیه 29) هم چنین حضرت لوط(علیه السلام) از مردم خویش می خواهد كه به خاطر حفظ احترام و پاسداشت آن، از تعرض به میهمانان وی خودداری كرده و او را نزد میهمانانش شرمنده نسازند. (حجر آیه 68 و 69)
قرآن از مردم می خواهد كه برای حفظ آبرو و حرمت و احترام خویش به اعمالی نپردازند كه موجبات خواری و بی احترامی شان را فراهم می آورد و آبروی آنان را در دنیا و آخرت از بین می برد. (نور آیه 4 و 23 و نیز نساء آیه 148 و زمر آیه 25)
از نظر قرآن احترام به دیگران و بی احترامی به آنان دارای آثار وضعی و تكلیفی و نیز پاداش و كیفر خاصی است. در برخی از آیات قرآنی به اثر وضعی بی احترامی، اهانت و تحقیر دیگران در آخرت اشاره شده است. (مطففین آیه 29 تا 36) در برخی دیگر نیز اشاره شده كه كاهش نعمت و عدم جلب سود و یا خیر، به علت و سبب بی احترامی و عدم پاسداشت امری بوده است كه می بایست حرمت و احترام آن نگه داشته می شد. (حج آیه 30)
جایگاه تكریم پدر و مادر در نزد خداوند
احسان و تكریم به پدر و مادر از جایگاه بسیار بلندی برخوردار است و خداوند همواره پس از بیان حكم وجوب پرستش خدای یگانه، به احترام و تكریم پدر و مادر اشاره كرده و حكم می كند: و بالوالدین احسانا (بقره آیه 83 و نیز نساء یه 36)
قرآن در آیه 83 سوره بقره احسان به پدر و مادر را به عنوان پیمان خداوند با بنی اسرائیل یاد كرده است و می فرماید: و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لاتعبدون الاالله و بالوالدین احسانا؛ و هنگامی كه از بنی اسرائیل پیمان و عهد گرفتیم كه جز خدا را نپرستند و به پدر و مادر احترام گذارند و احسان و نیكی كنند.
در این آیه و نیز در چهار مورد دیگر از جمله در سوره اسراء آیه 23 هنگامی كه خداوند به مردمان فرمان می دهد كه تنها او را بپرستند، بی درنگ حكم و فرمان احسان و نیكی به پدر و مادر را مطرح می سازد كه بیانگر میزان اهمیت و جایگاه احسان به پدر و مادر در پیشگاه خداوند است. به این معنا كه پرستش خدای یگانه و احسان به والدین در كنار هم آمده تا مردمان از جایگاه پدر و مادر آگاه شوند.
اگر خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار می بایست پرستش شود، پدر و مادر نیز به عنوان واسطه فیض وجود و نعمت های خداوندی بر انسان، باید مورد احترام و احسان قرار گیرند. از این رو خداوند امور چندی را كه می تواند نسبت به خدا و پدر و مادر به جا آورده شود در كنار هم می آورد. به سخن دیگر اگر عبودیت و پرستش كسی غیر از خدا جایز بود آن شخص همان والدین هستند و از آن جایی كه چنین امری كفر و شرك است خداوند فرمان می دهد كه به جای پرستش ایشان در حق آنان احسان شود. احسان، برترین حالتی است كه پس از پرستش می توان تصور كرد. به این معنا كه احسان مرتبه دوم پرستش است و اگر پرستشی به غیر خدا جایز بوده حكم به آن می شد و چون امكان پذیر نیست مرتبه دوم آن مورد تأكید قرار گرفته است. امور دیگری كه جایز است انسان هم نسبت به خدا و هم غیر خدا به جا آورد، خداوند در آیات قرآنی به آنها فرمان داده و از مردمان خواسته است تا آنها را انجام دهند. از این رو در آیه 14 سوره لقمان فرمان می دهد: ان اشكر لی و لوالدیك؛ از من و پدر و مادرتان تشكر كنید.
برخی از مفسران باتوجه به نكره بودن احسان در آیه 23 سوره اسراء بر این باورند كه نكره آوردن به معنای آن است كه فرزندان می بایست در همه امور در حق آنان مراعات احسان را بكنند و چیزی را فروگذار نكنند. این حكم قرآنی اختصاصی به مؤمنان نداشته و همه انسان ها را دربرمی گیرد. قرآن به این شیوه دیگرانی را كه ایمان به قرآن و خدا ندارند تشویق می كند كه حداقل در حق پدر و مادر خویش به حكم وظیفه انسانی، احسان و احترام بگذارند.
روشهای احسان و تكریم والدین
احسان و احترام به پدر و مادر باتوجه به سنت ها و فرهنگ ها متفاوت است ولی اصولی انسانی است كه می توان در همه جا آن را یافت و بدان پای بند بود.
برخورد پسندیده براساس عرف هر جامعه و به كارگیری واژگان زیبا و شیوا، تواضع و فروتنی در برابر آنان، مهربانی و محبت، دعای خیر كردن برای ایشان، دوری از درشت گویی و یا حتی به كار نبردن واژه اف و خسته شدم و آخ و دیگر اصوات نابهنجاری كه ایشان را ناخوش آید از جمله روش های احسان و اكرام و احترام به پدر و مادر است.
فریاد زدن و درشتی كردن و اف و اخ كردن و اعتراض نمودن و دشنام و ناسزا دادن و پیشی گرفتن از ایشان در نشستن و دراز كشیدن و امور دیگر می تواند از مصادیق بی احترامی به آنها باشد كه می بایست از آنها پرهیز كرد.اطاعت كامل از پدر و مادر امری است كه قرآن بدان فرمان داده و تنها موردی كه استثنا شده و شخص می تواند از دستور پدر و مادر اطاعت نكند و با حفظ احترام ایشان از آن سرپیچی كند دستور آنها به كفر خداست كه در این مورد می توان از حكم و فرمانشان اطاعت نكرد. اما در همأ موارد دیگر می بایست از ایشان اطاعت كرد و فرمان برد.
در روایت اهل بیت(علیه السلام) احترام به پدر و مادر و احسان به ایشان به معنای برخورد نیكو و رسیدگی به نیازهای آنان پیش از درخواست، و ابراز قول كریم به معنای طلب مغفرت آمده است.
تعبیر جناح الذل نیز نگاه با رأفت و رحمت و دوری از نگاه های تیز و تند و بلند نكردن صدا و بالا نبردن دست و پیش نیفتادن از آنان معنا شده است. (كافی ج2 ص715 تا 316) بر جای بلند و برتر نشاندن از دیگر روش های تكریم و احسان به پدر و مادر و احترام نهادن به آنان است كه از آیه 010 سوره یوسف می توان آن را به دست آورد.به هر حال تكریم و احترام به پدر و مادر امری است كه بیش از هر كار دیگری بدان تأكید شده و نمی توان از آن چشم پوشید. نادیده گرفتن و بی احترامی به ایشان در این دنیا موجب می شود تا شخص گرفتار مصیبت ها و بلایا گردد و خیر و بركت از زندگی او برود و در آخرت نیز خوار و ذلیل شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ایستاده های مهدوی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس